جایگاه طراحی صنعتی در پیشرفت كشور

طراحي صنعتی يكي از حوزه‌هاي ميان رشته‌ای است كه متناسب با پيشرفت‌هاي توليد انبوه شكل گرفته و پس از مدتي يكي از گره گشاترين تخصص‌هاي اين سده گرديده است. طراحي صنعتي تركيبي از هنر، مهندسي، اقتصاد و روانشناسي را در هم مي پيچد و به صورت يك نتيجه يكپارچه، شكل مي دهد. اين همه جانبه نگري در كنار ارزش افزوده‌اي كه طراحي صنعتي براي مواد خام و محصولات ايجاد مي‌كند باعث شده توجه ویژه اي نسبت به توانمندي‌هاي متخصصان اين حوزه در كشورهاي توسعه يافته پديد آید، توجهي كه در نهايت منجر به صادرات گسترده محصولاتي با ارزش به ديگر كشورها و ارزآوری قابل توجهي براي سرمايه گذاران مي شود.

درحاليكه  وظيفه طراحان  صنعتي در ابتداي امر به حوزه طراحي محصولات  محدود مي‌گرديد، رشد صنایع مختلف و افزایش فضای رقابتی منجر به این گردید که دایره فعالیت طراحان صنعتی گسترده‌تر شود که شامل، خودرو، جواهرات، خدمات، مد و پوشاک، اسباب بازی و… می‌باشد.

طراحان  امروزه در لواي اين مفاهيم حوزه‌هاي مختلفي را مورد طراحي قرار مي‌دهند. با اين  وجود اين رشته از جايگاه مناسبي در صنعت ايران برخوردار نيست و نتوانسته است همپاي رقباي جهاني نقش واقعي خود را ايفا نماید. درحالی كه اين تخصص ارزش‌هاي فراواني را به كارفرمايان و كاربران انتقال مي‌دهد اما به دلايل گوناگوني مغفول مانده و نيازمند توجه بيشتر است.  در ادامه به شرح هر یک از حوزه‌های طراحی صنعتی و موانع و مشکلات آن‌ها پرداخته می‌شود که در این شماره از طراحی محصول شروع شده و در شماره‌های بعدی به سایر حوزه‌ها اشاره می‌گردد.

طراحی محصول

روزانه هزاران محصول در كشورمان توليد مي‌شود و  میزان زیادی از طريق مرزها صادر مي‌گردد که شامل انبوهي از محصولات با كاركردهاي مختلف مصرفي، پزشكي، كشاورزي، صنعتي، تفريحي، عمومي و… هستند. اين در حاليست كه اغلب اين محصولات طراحي غربي دارند و بر اساس هويت، فرهنگ و خواست كاربران  غير ايراني طراحي و تولید شده اند. حتي نمونه هاي تولیدي داخل كشور نيز در اغلب موارد گرته برداري مستقيمي از نمونه‌هاي خارجي است. اين موضوع علاوه بر آنكه كاربران را وادار به استفاده از محصولاتي مي‌کندكه براساس نيازهاي فيزيكي عملكردي مورد نظر آنها، طراحي نشده اند، فرهنگ حاكم بر اين تمدنها را به شكل گسترده‌اي رواج مي‌دهد و الگوهاي مرتب  را به شكلي ناخود آگاه به زندگي روزانه مردم وارد مي‌سازد.

در اين رابطه طراحي صنعتي به عنوان متولي اصلي طراحي محصولات در هر كشوري وظايف مشخصي را به دوش مي‌كشد كه علاوه بر برطرف‌سازي نيازهاي اوليه عملكردي، ويژگي‌هاي اثربخش ديگري را نيز به همراه دارد. مهم‌ترين دستاورد هاي اين بخش بدين شرح است:

  • بهبود عملكرد راندمان محصول به واسطه بهبود ظرفيت‌هاي عملكردي محصول بر اساس نيازهاي بومي و حذف كاركردهاي غير ضرور و ناخواسته‌اي كه مورد نياز جامعه هدف نيست.
  • افزايش استفاده پذيري با رعايت اصول آنترپومتري و ارگونوميك جامعه هدف كه در نتيجه انطباق موثر ابعاد و اندازه‌هاي محصول با ابعاد فيزيكي كاربران بومي حاصل خواهد آمد.
  • رعايت الگوهاي زيبايي شناسي و فرمي مطلوب و مورد توجه جامعه
  • توجه به مسائل و ارزش هاي فرهنگي در طراحي ظاهر و عملكرد محصولات و حذف ويژگي‌هاي ناهنجار و نامانوس با فرهنگ داخلي
  • اشاعه افكار و جهان بيني مشخص يك جامعه از طريق محصول به عنوان يك رسانه و  نماد هويتي و واجد معني.

 محصول در اين تعريف يك رسانه اجتماعي است كه پيامي فرهنگي را به كاربران خود در طول زمان انتقال مي‌دهد، پيامي كه در رفتارهاي روزمره، نگاه به پيرامون و سبك زندگي بروز مي‌یابد. مجموعه قابليت‌ها و خلاء‌هاي موجود فرصت قابل توجهي را براي سرمايه‌گذاري طراحي محصولات  خصوصا براي نيازهاي بومي ايجاد می‌کند. درحال حاضر مطالعات قابل توجهي به موضوع طراحي محصولات ملهم از فرهنگ پرداخته اند كه طريقه طراحي فرهنگ محور را در چندين سطح حسي، رفتاري و جهان‌بيني معين مي‌سازند.

 

فریدی زاد، امیرمسعود،1395،جایگاه طراحی صنعتی در پیشرفت کشور،دهمین کنگره پیشگامان پیشرفت،تهران